کد مطلب:149800 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:296

حسین در ندای آسمانی خداوند
انس بن مالك گوید: شبی با حضرت امام حسین، علیه السلام،بیرون رفتیم تا به قبر خدیجه رسیدیم، در آنجا امام حسین گریه كرد و آنگاه فرمود: از من دور شو. من خود را از آن حضرت پنهان كردم و برنامه ی نماز و ابتهال او به طول انجامید و شنیدم كه در مناجات خود می گفت:

یارب یارب انت مولاه

فارحم عبیدا الیك ملجاه

یا ذالمعالی علیك معتمدی

طوبی لمن كنت انت مولاه

طوبی لمن بات خائفا ارقا

یشكو الی ذی الجلال بلواه

و ما به علة و لا سقم

اكثر من حبه لمولاه

اذا اشتكی بثه و غصتة

اجابه الله ثم لباه

اذا ابتلی مبتهلا

اكرمه الله ثم أدناه

؛ ای پروردگار من! تو مولای من. پس به حال این بنده ی كوچك، كه


ملجأ او تویی، رحم كن.

ای صاحب بزرگیها و بزرگواریها، اعتماد من بر تو است. خوشا به حال كسی كه تو مولای او باشی!

خوشا به حال كسی كه شب را با حالت خوف از تو، بیدار بماند و گرفتاری خود را به درگاه تو شكوه كند!

او كه هیچ درد و بیماری ای بالاتر از عشق به مولای خود ندارد. هنگامی كه از رنج و اندوه خود شكایت كند، خداوند، او را جواب گفته و اجابت می كند.

هنگامی كه در تاریكیهای شب به ابتهال با خدا بپردازد، خداوند، او را گرامی داشته و به خود نزدیك خواهد گردانید.

در این هنگام ندا داده شد:

لبیك عبدی انت فی كنفی

و كلما قلت قد سمعناه

صوتك تشتاقه ملائكتی

فحسبك الصوت قد سمعناه

دعاك عندی یجول فی حجب

فحسبك الستر قد سفرناه

لو هبت الریح من جوانبه

خر صریعا لما تغشاه

سلنی بلارغبة و لا رهب

ولا حساب انی انا الله [1] .

بله ای بنده ی من! تو در كنف و سایه ی منی و هر چه را كه گفتی شنیدیم. ملائكه من مشتاق صدای تواند، پس كافی است تو را صدا كردن، كه


بتحقیق ما شنیدیم.

دعای تو در نزد من در حجابها جولان می دهد، پس كافی است تو را ستر و پوشش كه ما آن را آشكار كردیم. اگر باد از اطراف و جوانب آن می وزید هر آینه از جهت انوار جلال، به حالت غشوه در می افتاد. از من بپرس بدون رغبت و ترس و حسابی، راستی كه منم خدای یگانه.

اكنون چهره زیبا و ملكوتی حسین را بنگرید كه خداوند، اعلان می كند كه تو در پناه منی و من صدای تو را می شنوم. بر حسب این عبارات، فرشتگان، مشتاق شنیدن صدای حسینند و دعای او در حجب عالم بالا جولان می دهد و پیش می رود و انوار جلال الهی آن را فرا گرفته است و بالاتر، كه گویا به او می فرماید، هر چه می خواهد دل تنگت بگو!



[1] ابن شهر آشوب مازنداراني، محمد؛ مناقب، ج 4، ص 69 و مجلسي، محمد باقر؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 193.